نمی دونم از کی گله کنم

آخه نمی دونم٬ بگم چی؟ به کی اعتراض کنم؟ چرا هر چی سعی می کنم که بیخیال باشم اوضاع بدتر می شه٬ قرار بود دنیا به آدمای سخت سخت بگیره٬ نه من٬ من همش دارم تحمل می کنم٬ دلم میخواد داد بزنم٬ نمی دونم٬ دیگه نای داد کشیدنم ندارم٬ آدمای اینجا شدن محرم دل من٬ اونا شاید بهتر از هر کسی دیگه بدونن چی توی دل من می گذره٬ تا کی بشینم ببینم دارن چی به روزمون میارن٬ تا کی هی مثل آدمای خل توی اوج بد بختی بخندم٬ خسته شدم٬ از این زندگی که شاید دوست داشتنی ترین چیزی باشه که آدما دارن٬

چه جوری می خوای جواب اینهمه ناراحتی که برامون درست کردی رو بدی؟؟؟؟؟!!!!!!!

گناه ما چی بود؟ گناه ما این بود که یه خانواده بودیم؟؟؟!!!!!! واقعا به فکر ما اگه بودی دلم نمی سوخت٬ ولی دیگه داره یواش یواش بهم ثابت می شه که تو اصلا به فکر ماها نبودی٬ تو فقط خودت رو دوست داری٬ فقط خودت رو ولی من همه رو دوس دارم٬ دلم خیلی صاف با همه٬ شاید بداخلاقی می کنم ولی شاید ساعتها از ناراحتی یه نفر غصه بخورم و هی به اینکه چجوری کمکش کنم فکر کنم ولی تو ماهارو دوس نداری٬ توی اوج سختیا تنهامون گذاشتیو رفتی٬ بعضی وقتا می گم کاش بابام زنده بود٬ مثل بابای نانا یا آزی٬ یکی بود که دلم به حمایتش خوش بود ولییییییییییییی همیشه این خواسته توی من سرکوب شد٬ حق من بود که پدر داشته باشم ولی روزگار نذاشت٬ روزگار خیلی زود منو یتیمم کرد٬ حتی دیگه وقتی بود هم انگار نبود

مامانم خیلی خوبه٬ ولی هرچقدر هم که خوب باشه یه مامان خوبه٬ تازه اونم اگه بذارن به ماها برسه٬ اینقد توی مشکلات غرقش کردی که دیگه حتی وقت نداره با من حرف بزنه٬ خیلی تنها شدم٬ تنهای تنها

دیگه دوستون ندارم٬ دلم می خواد از پیش همتون برم٬ شماها خیلی نامهربونین٬ خوب شد این اتفاقا افتاد تا شماها خودتون رو نشون بدین

من دلم خیلی صافه٬ خورده شیشه هم نداره ولی دیگه نمی خوام شماهارو دوس داشته باشم

ای خدا دلگیرم ازت

ای زندگی سیرم ازت

 

 

damn with u,I seak of you! your sence, your heart

اصلا فکر نمی کردم اینجوری بشه٬ دوس جونمو دوس دارم٬ شاید تقصیر خودمه٬ هنوز یاد نگرفتم انگاری که دیگه واسه اعتماد کردن به هر کسی حتی دوستای قدیمی باید محتاط بود٬ واقعا نمی دونستم چی می شه٬ اصلا انتظارشو نداشتم٬ فکر نمی کردم با من با یه دوست قدیمی اینجوری رفتار کنه٬ من که خیلی پاک و صادقانه دوسش داشتم٬ دیگه دوست ندارم٬ دیگه نمی خوام ببینمت٬ دیگه بهت نمی گم که از دیدنت ذوق مرگ شدم٬ دیگه حتی توی دلمم جایی نداری٬ تو از اونم بدتری٬ اون حداقل ظاهر رفتارش نشون می داد که چه جوریه ولی تو دقیقا همونی بودی که به اون نسبت دادی٬ شاید واسه خودت دلیلی داشته باشی٬ شاید واقعا قصدت بد نبوده ولی اینم دیگه عنده خوش بینانشه که شرمندم٬‌ازم نخواه اینجوری فکر کنم

دیگه حتی توی ذهنمم دوست ندارم٬ کاش هیچوقت پیشت نمی یومدم٬ کاش نمی گفتی که منو ۵ ساله دوس داری٬ کاش نمی گفتی که یه زمانی دیوونم بودی٬ شایدم تلافی اون روزایی که من بهت محل نذاشتمو درآوردی٬ بهر حال اون تصویری که ازت داشتمو ریدی توش٬ نفرین به تو٬ کاش می ذاشتی همیشه دوست داشته باشم

کاش هیچوقت دوباره سراغم نمی یومدی٬ تو توی چند روز خیلی بیشتر از جیگو که ۴ سال تر زد به زندگیم بدتر کردی باهام

نمی گم ازت بدم می یاد ولی دیگه نمی تونم اونجوری دوست داشته باشم٬ امروزم اون موقع صبح بهت زنگ زدم تا بفهمی چجوری تو این چند روز و شب فکرمو مشغول کردی و نذاشتی کپه ی مرگمو بذارم

حالا راحتم٬‌چون فهمیدم دوست کیه و دشمن کی٬ شاید تا حالا نفهمیده بودم٬ هنوز توی دلم واسه شماها ارزش بیشتری قایل بودم

ولی توام مثل میلیونها نفر دیگه ای٬ بی درک٬ بی احساس و تابع هوی و هوستی٬ اینو از ته ته ته ته ته قلبم می گم که نمی بخشمت٬

 تو فقط یه کار خوب کردی باعث شدی قدر دوس جونمو بیشتر و بیشتر بدونم٬ Damn with you,

 

وای

نمی دونم٬ شاید عاشق شدم شایدم یه حس زودگذر مثل یه بارون تند٬ کاش یکی بود که کمکم می کرد ولی نمنی دونم چیکار کنم٬ امیدوارم خدا تنهام نذاره و کمکم کنه٬ بعد از اون روزای خیلی سخت جدایی از جیگو شاید دوست داشتن واسم خیلی ترسناک باشه٬ توی دلم دوسش دارم ولی باید حسابی فکر کنم٬ دوس جونمم که نمی دونم والا٬ یه جوری رفتار می کنه٬ من خودمم خیلی خوب نیستم ولی اونم خیلی بهم توجه نمی کنه٬ کاش می تونستم با خودم کنار بیام٬ الان تقریبا از صبح هی بهش مسیج زدم ولی جواب نداده٬ احتمالا خواب بوده یا نمی خواسته جوابمو بده٬ نمی دونم٬ من چیزی کم ندارم واسه بودن با اون ولی سر کردن و دوس داشتن این شخص هم کار راحتی نیس٬ نمیدونم٬ کار راحتی نیس٬ حالا دیگه باید یه تصمیمی بگیرم٬ البته یه کم باید صبور بود و عجله نکرد